آرينآرين، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

آرين منيم مارآليم

13 ماهگی

پسر گلم پارسال این موقع شما 13 روزه بودین تازه نافت افتاده بود و ما 2 هفته رفتیم خونه مامان نجیب 7 روز مونده بود به تولدت  شما رسما راه رفتی بابایی   باز رفته بود  سفر کاری  بعد 2 هفته که امد دید شما راه میری منم بهشون نگفته بودم تا ذوق مرگش کنیم    سوپرایز شما تنها به بابایی این نبود شما که بابا میگفتی الان به بابا عمو میگی آآآآآآآآی بابای  بدش میاد تکه کلامت شده اینه و اونه  کلمه گل، عمو، اوع یعنی چیزی که نباید بخوری ، جیز، هام, الو  میگی صدای همه وسایل برقی رو در میاری همشون یه صدا دارن به هواپیما  و پیریز برق خیلی علاقه داری تا یخچالو باز میکنم میایی و با  وسایل توش...
13 آبان 1391

تولد تو تولد همه خوبیها

امروز یک روز بارونی پاییزیه دقیقا مثل پارسال پسر گلم امروز روز تولدته حس عجیبی دارم یک ساله شدی   یک ماه مونده به تولدت هر رزو خاطرات سال بارداریمو که شما هنوز تو دلم بودی رو مرور میکردم مخصوصا روزهای پایانی و امروز که به دنیا امدی الان که این مطلب رو مینویسم شما دقیقا 20 دقیقه بعد متولد میشی عزیزم دوستت دارم با ارزشترین فرد تو زندگی من و بابایی با تمام وجود مون عاشقتیم تولدت مبارک انشالله 120 ساله بشی. خدایا هزار مرتبه شکرت    
2 آبان 1391
1